در دنیای بازی‌های ویدیویی قرار نیست که همه کاراکترها مهم باشند. نه خیلی از کاراکترها صرفا برای جلو بردن یک بخش کوچکی از داستان یا انجام یک سری کار به خصوص در دل بازی‌ها قرار گرفته‌اند. اما تعدادی از همین کاراکترهای به ظاهر کم اهمیت، گاهی پایشان را فراتر از حد و حدود خود می‌گذارند و به قدری خوب خودشان را در دل ما جا می‌کنند که نمی‌توانیم دست از دوست داشتنشان بکشیم. در این مقاله سراغ ۵ مورد از همین کاراکترها رفتم و از دلایل علاقه‌مان به آن‌ها برایتان گفتم. با ویجیاتو همراه باشید.

۵) فروشنده – Resident Evil 4

یکی از چیزهایی که همه ما در مورد رزیدنت ایول ۴ هیچ وقت فراموشش نمی‌کنیم، خوش‌آمدگویی و خنده‌های آن غریبه‌ای است که به ما سلاح و ادوات جنگی می‌فروخت. این کاراکتر که نه اسم و نه بک استوری خاصی داشت، در اصل چیزی به جز یک آدم غریبه که در تک تک جیب‌های ردایش سلاح و گلوله مخفی کرده بود، به حساب نمی‌آمد. اما با آن صدای خش‌دار، خنده‌های عجیب و رفتار مرموزش کاری کرد که هیچ وقت حضور چنین کاراکتری در یکی از مهمترین‌ بازی‌های تاریخ را فراموش نکنیم.

۴) پرنسس دیزی – Super Mario Bors

به عقیده من پرنسس دیزی، تنها کاراکتر دنیای ماشروم کینگدام است که نینتندو خیلی به آن توجه نکرده. این کاراکتر همیشه در زیر سایه پرنسس پیچ قرار گرفته و از آنجایی که شیمی ماریو با پیچ هم برای مخاطب جذاب بوده، نینتندو دلیلی برای انداختن نور بیشتر روی دیزی نمی‌دیده. اما طرفداران سری بازی‌های ماریو، پرنسس دیزی را واقعا به خاطر شخصیت رقابت‌طلب و شیرینش دوست دارند و برخی‌ها حتی بدشان نمی‌آید که او جایگزین پرنسس پیچ شود.

 

۳) آندره – Dark Souls

در قسمت اول و سوم دارک سولز، ما با آهنگری به نام آندره آشنا می‌شویم که در حقیقت به جز آپگرید کردن سلاح‌هایمان، کار دیگری برای انجام دادن ندارد. اما همین کاراکتر به ظاهر ساده با روایت‌ قصه‌هایی کوتاه با آن لحن دوست داشتنی و شیرینش، آنقدر خودش را در دل هواداران مجموعه جا کرده که خیلی‌ها او را حتی بیشتر از کاراکترهای مهم این بازی‌ها دوست دارند. آندره واقعا دوست داشتنی است و جزو معدود کاراکترهایی است که بودن در دنیای تاریک و خشن سری بازی‌های دارک سولز را قابل تحمل‌تر می‌کند.

۲) پرنس سایدان – Zelda: Breath of the Wild

پرنس سایدان از آن جنس کاراکترهایی است که بعد از اولین دیدارتان، دیگر دلتان نمی‌خواهد دست از وقت گذرانی با او بکشید. سایدان یک کاراکتر مغرور، با جربزه و به شدت کاریزماتیک است که کافیست چند کلمه‌ای با او صحبت کنید تا خیلی سریع جذب شخصیت جذابش شوید. با این حال، تیم سازنده Breath of the Wild، برنامه چندان زیادی برای پرنس سایدان نداشت و سر جمع تایم اسکرین او به بیشتر از ۱۵ دقیقه نمی‌رسد. با این حال، سایدان در همین مدت زمان کم کاری کرد که او را در اکثر فن آرت‌های زیبایی که طرفداران مجموعه طراحی کرده‌اند می‌بینید.

۱) جک – Mass Effect

جک به عقیده من یکی از بهترین کاراکترهای کل سری مس افکت بود که متاسفانه بایوور خیلی تمایلی به بولد کردنش برای مخاطب نداشت. جک در اصل یک زن مستقل به شدت مغرور بود که خیلی از طرفداران این فرانجایز او را به خاطر ظاهر متفاوت و قدرت‌ها فرابشری‌اش، دوست دارند. اما برعکس بسیاری از کاراکترهای سری مس افکت، برای جک نه دیالوگ زیادی نوشته شده و نه او اسکرین تایم زیادی دارد. این در حالیست که اگر به آرک شخصیتی جک توجه بیشتری می‌شد، می‌توانستیم شاهد یکی از بهترین کاراکترهای همراه در تاریخ بازی‌های نقش آفرینی مدرن باشیم.